در اهمیت سکوت

یادمه حدود بیست سی سال پیش  گاهی میرفتیم پای کوههای تهران پیاده روی . یکبار یک خانمی  همراهمان بود که  خیلی اهل مدیتیشن بود . اون خانم پیشنهاد داد خوب از اینجا تا پای کوه سکوت میکنیم برای  من در عین اینکه جالب بود خیلی هم نامانوس  بود سکوت کنم. تکانه های درونی ام  مدام بمن فشار میاورد یک چیزی بگم یا کسی چیزی بگوید  اون زمان درگیر دکترا کار تمام وقت، مشکلات  خانواده ،مسائل خصوصی خودم  ...بودم نه اینکه بخوام مدام حرف بزنم بلکه خاموش کردن مغزم سخت بود . . ولی گروه تصمیمش را گرفته بود و من هم بعد از کمی تقلا  بلاخره موفق شدم  واقعا سکوت کنم. هیچوقت اون   قرچ قرچ  صدای پای خودمون را روی  سنگریزه ها فراموش نمیکنم. 

تجربه جالی بود 

قدرت سکوت بعنوان یک استراتژی معمولا  دست کم گرفته می‌شود در ارتباطات در تربیت فرزند، ، در دنیای کار ...

سکوت شفابش،  الهام بخش،  ریلکس کننده.  سازنده  و.. است 

سکوت ققط حرف نزدن نیست برای سکوت باید مغز ، محرک های بیرونی را هم تا حد ممکن نبیند و نشنود بعصی وقتها از این گوشی های نجاری کمک می‌کند 


  دیدن و صدای طبیعت مجاز عالی است . 

من شخصا  به راحتی نمیتونم مغزم را خاموش کنم بهمین دلیل موزیک مدیتیشن  گوش میدم تا بتونم وارد فضای سکوت مطلق بشم . 


نظرات 5 + ارسال نظر
همه چی عالیه چهارشنبه 4 بهمن 1402 ساعت 08:31

یه مدت بصورت مرتب کلاس یوگا داشتم برخی از جلسات رو در طبیعت برگزار می کردم و اونجا از گروه میخواستم این تجربه رو داشته باشند . حس های هم گروهی هام متفاوت بود . اینکه از یک فرایند. آدم ها حس های متفاوت داشته باشند بیشتر برام جالب بود مثلا یکی کل مسیر رو گریه کرده بود یکی سردرد داشت ... البته به مرور به یک هماهنگی میرسن .

سکوت پدیده خوبیه برلی مواجه با خود و بعصی ها بهمین خاطر ازش اجتناب میکنند ولی من یوگا و مدیتیشن را تنها راه رستگاری انسان میدانم

زری.. چهارشنبه 13 دی 1402 ساعت 10:14 http://maneveshteh.blog.ir

جالب بود، بعد حرف نمیزدید اینکه اون حرفها تو مغزتون مدام بالا پایین بشه آزاردهنده نبود؟ من معمولا بعد از یک دور بلند فکر کردن ذهنم راحت میشه و میروم دنبال زندگیم :)

زری جان، این بلند فکر کردن مهارتی بود که من بمرور زمان تا حدی یاد گرفتم ، فکر کنم اونها بیشتر نشخوار فکری بود .

شادی شنبه 18 آذر 1402 ساعت 11:22 http://setarehshadi.blogsky.com/

موزیک مدیتیشن چقدر میتونه کمک کننده باشه؟ چون بعد از مدتی اونم جزئی از افکار میشه نه؟

موزیک مدیتیشن میتونه یک آرامش درونی و روشنی افکار را القا کنه و در بهترین حالت در صورت تکرار ممکنه بخشی از طرز تفکر و نگرش ما نسبت به مسایل ما و به دنبال آن تنطیم هیجانات بشه

صبا جمعه 17 آذر 1402 ساعت 01:26 https://gharetanhaei.blog.ir/

من اگر تو مدیتیشن هام بتونم ۵ ثانیه پشت سر هم مغزم رو ساکت کنم تا ۲۴ ساعت حالم خوبه ولی خیلی موقع ها همون ۵ ثانیه هم کار آسونی نیست بس که مورد حمله افکار قرار میگیرم.
ولی در حین کوه نوردی و هایک و ... بیشتر میشه مغز رو آروم کرد. مخصوصا اگر مسیر سخت باشه. چون تو مجبوری تمرکز کنی که از مسیر عبور کنی و مغزت نمی تونه هر جا دلش خواست بره.
در واقع من فکر میکنم یکی از دلایل اینکه بعد از ورزش سخت آدم حالش خوبه می تونه همون تجربه سکوت ذهن باشه.

دقیقا همینطوره . فکر زیاد خیلی ادمو خسته میکنه. من سعی میکنم افکارم را مشاهده کنم و دنبالشون نرم

کوهنورد پنج‌شنبه 16 آذر 1402 ساعت 09:00 http://1kouhnavard.blogsky.com

خیلی تجربه جالبی بوده.
سکوت و شلوغی هر دو سرجای خودشون، نعمت بزرگین.
سکوت به آدم قدرت تمرکز و تفکر میده و شلوغی، حس زنده بودن و وجود داشتن.هر دو لازمن اما کافی نیستن. اصولا اینجور مسائل همشون لازم و ملزوم همن. مثل تنها بودن و تنها نبودن.

بله نکته خوبیه ، شلوغی هم گاهی نشاط آور است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد