من در حقیقت خودم را خیلی دیر شناختم. یعنی خیلی دیر تونستم خودم را خود- مشاهده گری کنم . برای داشتن یک تصویر منصفانه از خودم می باید تا حدی عزت نفس می داشتم یعنی خودم را اندکی دوست میداشتم تا میتوانستم در شرایطی قرار بگیرم که میتونستم ناتوانمندیهام و ضعفهام و تیک هام را ببینم و بخودم اعتراف کنم اینها هم بخشی از من هستند . بخاطر همین من همیشه میگم قدم اول تغییر خود پذیرفتن خود است خلاصه مدتها طول کشید تا من تا حدی بفهمم چه توانمندیهای دارم چه چیز را نمیتوانم تحمل کنم در چه مواقعی خیلی آسیب پذیزم ، چه مهارتهای بین فردی دارم میزان برونگرایی درونگرایی ام چقدر است . تحمل استرسم چگونه است . ...
اینکه چطور بخواهم از خودم مراقبت کنم را فکر کنم از بچگی یاد گرفتم چون کسی نبود از من مراقبت کند اما شیوه مراقبتی ام بیشتر تهاجمی و یا اجتناب بودند و یا تا حدی هستند. اینکه در مواردی میشود در موردش با طرف مقابلت " گفتگو" کرد را هنوز دارم تمرین میکنم .
یکی دیگر از چیزهایی که در واقع دو سه سال اخیر در مورد خودم کشف کردم و همکارهام درحقیقت میشه گفت زودتر از من متوجه این مسئله شدند و بمن بازخورد دادند فقدان روحیه همکاری من در تیم است . کار گروهی. تا یک سال قبل خجالت میکشیدم بابتش و یا یک جورایی بعنوان ضعف میدیدمش . اما بعد دیدم حداقل در محیط کار فعلی پذیرفته شده است البته با اکراه
چند باری این فیدبک را از همکارها گرفتم که من با بقیه خیلی راحت کنار نمی آیم ولی کارم را درست انجام میدهم. ماهیت کار هایی که تابحال کردم تا حد بسیار زیادی فردی بودند ولی ما در اجتماع کار میکنیم بهرحال و در مواردی که باید با سایر افراد در مورد یک خانواده تعامل داشتهباشیم من کار خودم را انجام میدم و در چارچوب وطایف خودم هم همکاری دارم نه بیشتر بقول معروف سرم را میاندازم پایین کارم را انجام میدم و زیاد کاری ندارم همکارهای دیگه چه میکنند . اینرو نمیشه گفت بصورت یک تیم کار میکنیم. در حد احترام به اعصای گروه، جلسات ماهیانه و غیره معمولا سعی میکنم (اخیرا چون اکیپ جدید را دوست ندارم سعی هم نمیکنم) خودم را تطابق بدهم ولی روحیه کار گروهی داشتن چیز دیگری است .
خلاصه کاش خودم را خیلی زودتر اینگونه میشناختم .
اگر الان بخواهم تقاضا برای شغلی جدید بدهم قطعا نمینویسم دارای روحیه کار تیمی انچه که متدوال است و اکیدا مورد انتطار است . بلکه دوست دارم بصورت تلویحی بگویم فاقد روحیه تیمی . البته باید بتونم اینو تو جملات قلمبه سلمبه بیان کنم که زیاد بارز نباشه ولی دروغ هم نگفته باشم