خودم مقصرم

تنها مزیت کار ما اینه که میتونیم تا  شصت هفتاد درصد وقت کاریمون  را خودمون تعیین کنیم و من از این مسئله واقعا خوشحالم . بدیش اینه که اگر آدم بیکار هم باشه بازم به کارهایی که باید بکنه فکر میکنه. چون روتین آنچنانی وجود ندارد . یه وقتایی هم که مسئله حیثیتی می‌شه که دیگه تا هفت و هشت شب کار میکنیم .  حیثیتی منظورم اینه کار تو زیاد زیر زره بین میره حالا یا مثبت یا منفی

 مدتیه  من آدم تر شدم  و از ساعت چهار و پنج دیگه به تلفنها جواب نمیدم. ولی قبلا تا ساعت دوازده شب و حتی آخر هفته ها تلفن کارم را روشن نگه میداشتم و حتی جواب هم میدادم. 

بمرور از بس همکارم بهم گفتند  این کار احمقانه است سعی کردم یک محدودیتی برای خودم بگذارم مخصوصا آخر هفته ها خیلی ثابت قدم هستم که اصلا نگاه به تلفنم نکنم 

گرچه بازم هر ازگاهی زیرچشمی پیام‌ها را میخونم و در صورت  موارد اورژانسی جواب میدم . که بندرت میش میاد

دلیلش چیه نمیدونم. یکیش اینه که خیلی وقتها زمان صبح را برای خودم استفاده میکنم،  گاهی در یک روز رسما کار نمیکنم بعد جورش را باید بگشم 

دوم گاهی باید خیلی گزارش بنویسم که بسیار وقت گیر است  و دیگه نمیتونم قرار ملاقات بگدارم 

سومش اینه  در واقع  اینکار که همیشه در در دسترس باشم  خیلی فشار بهم نمیاد ولی این خودش نشون میده چقدر  زندگی در حال آماده باش برای من نرمال شده متاسفانه

..

گاهی هم میبینی ساعتها و حتی روزهای متمادی عین فلج ها زندگی نباتی پیدا میکنم . مغزم احتیاج داره به ریست شون 

....

بخاطر همین سعی میکنم حداقل تلویزیون و .. نبینم . اینستا استثنا است 

مغزم  را می‌گذارم خالی از هر محرکی بشه خالی بشه موزیک مدیتیشن گوش میدم.  یا موج آلفا



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد