دیروز بیشتر خونه بودم ، یعنی مجبور شدم چون از صبح زود پشت سر هم تلفن داشتم و بعد دیدم خوب الان دیگه رفتن نداره ، میبینم چقدر تغییر سخته
امروز صبح زود تو خونه مثل فرفره کار ها را کردم و آماده شدم قهوه بزرگ نوشیدم . یک بطری بزرگ پر از اسموتی اووکادو و اسفناج درست کردم و برداشتم . اولین قرار ساعت نه بعدی یک و نیم ، ار ساعت دوازده تا سه توی یک کافه نزدیک اداره نشستم فقط آب نوشیدم و هی رفتم دستشویی.. بینش هم چند تا صحبت تلفن اساسی با اداره بچه ها و هماهنگ کننده اداره مون و همکارها در مورد خانواده های مختلف . دو تا ملاقات حضوری . روی هم رفته از نطر کاری روز خوبی بود .
رفتم دروگری چند تا سرم آبرسان و ویتامین سی و کلاژن خریدم از اینها که موقع خواب میگذارند تو گوش هم خریدم خیلی خوبند
ساعت چهار گرسنه شدم بیرون مرع سوخاری با یک بسته توت فرنگی خوردم . رفته بودم چیزی را پس بدم خیابان را اشتباه رفتم چند تا معازه جالب پیدا کردم یکی کارهای چرم بز که قیمتش حتی از چرم ایران هم مناسب تر بود و مدلهای خوشگل . یکی هم معازه لباسهایی که ممکنه من چیزی بخوام بخرم .
وسایلهای شنا را با خودم ا برده بودم بعد از کار برم شنا . ساعت چهار و نیم در ایستگاه یکبار پله ها را اشتباه رفتم پایین تو مسیری که بطرف خانه میومد برعکس باشگاه محبوبم بروم. . بجای اینکه ده تا پله را برم بالا اون یکی لاین گفتم ولش کن میرم خونه ، میرم اون یکی استخر باشگاه که نزدیک خونه است .
اومدم گفتم بعدتر بگذار یک چرتی بزنم . این چرت زدنه خیلی شارژم میکنه
دیگه نشد که بروم .
هفت و نیم رفتم پارک سر خیابان بیست دقیقه دویدم و بعدش خرید کوچولو برای صبحانه و شام کردم اومدم خونه .
برای پسر هویج پختم برای دسر ساندویج بزرگ برلی شام درست کردم .
باید یکسری کارهای نوشتنی انجام بدهم . خرید اینترنتی هم دارم