در مورد یک خانواده بمدت تقریبا یکسال یک آقایی اهل افریقا حدود سی و پنج ساله پسر خانواده که شانزده سالش است را همراهی میکند قرارداد کاریش یک ساله بود ..
چند وقتی بود که من بسختی میتونستم بهش دسترسی پیدا کنم ، یا مثلا من باید از طریق واتس اپ بهش خبر میدادم ایمل جدید از اداره بچه ها خطاب به او اومده بخوان و جواب بده یا چرا با اون پسر قرار نمیگذاری، تو خیلی خوب میتونی با اون پسر کنار بیایی...ولی از آنجایی که اهل خبرچینی کردن نیستم بکسی نگفتم . چون آقا با همکارهای دیگه هم کار میکند احتمالا همکارهای دیگه این کمکاری او را گزارش دادند یا به هر دلیلی ..
حدود دو هفته قبل بطور یکباره یک ایمل به اون فرستادند و من هم در سی سی بودم که اگوست آخرین ماه کاری اوست و بهتره اون پسر را برای خداحافظی اماده کند. من خیلی برایش ناراحت شدم زنگ زدم بهش . اولا که هنوز ایمل را نخوانده بود . بعدش هم گیج شده بود که چرا ؟ قراردادش آخر آگوست باید تمدید میشده که ظاهرا نمیشه. بهش گفتم کاری هست برایش انجام بدم
زنگ زدم به به اصطلاح مافوقش و گفتم اون کارش را خوب انجام میداده و پسر رابطه خوبی باهاش داره و همینطور قیم قانونی اون پسر که از طرف دولت تعیین شده میخواد که اون پسر همراه داشته باشد . گفتند نه نمیشه و اون آقا از سپتامبر دیگه کار نمیکنه.
حالا اینقدر مفصل گفتم تا به اینجا برسم . پریروز با پسر رفته بود کارگاهی که پسر بجای مدرسه میرود. اونحا و به رئیس شان گفته بود که اون پسر و خانواده اش تحت درمان هستند و ممکن است بزودی در یک کلینیک بستری بشود و بعد با کمال پررویی یک ایمل نوشته بود که متاسفانه آن موسسه در جریان این موارد وضعیت روحی پسر و احتمال بستری شدن در یک کلینیک در یک زمان نامعلوم گداشته نشده بوده و اون ایمل را مستقیم به رئیس من ، قیم اون پسر و اداره بچه ها فرستاده بود. من با مادرش در مورد اینکه همه جا بگوییم اون پسر مشکل اجتماعی و روانی دارد یا نه تصمیم گرفتیم اجازه بدهیم اون همه جا انگ بیماری نخورد .. و در صورتی که به اونها ربط داشته باشد و اگر لازم شد بهشون بگوییم .
حتی اگز من کار اشتباهی انجام داده بودم بازم نامردی بود که بدون اینکه بمن بگوید گزارش دهد.
میخواستم به اون و همه افراد بنویسم که ما عمدا نگفتیم و اون بدون اجازه این موضوع را با با کارگاه مطرح کرده ولی بعد بخودم گفتماو دارد آخرین تلاشهایش را میکند که نشان دهد مفید واقع شده ، کار مهمی کرده ...و بدینوسیله شاید بماند. این اوکی است ولی چرا میخواهد من را بد جلوهدبدهد.
خلاصه از اینکارش سرخورده شدم و دیگه ناراحت نیستم که قراردادش تمدید نمیشه.
پیوست امروز دوشنبه
امروز اون پسر بمن زنگزد شکایت کرد که اون پسر سرزده اومده تو کارگاه و گفته گه اون مشکل روحی داره و خیلی ناراحت بود از این موضوع، گفتم باهاش در میان بگداره