سر شب بقیه

ساعت ده شبه دارم میرم  توی ترمینال مرکزی شهر   چیزی   را تحویل  بگیرم  و با تاکسی برگردم  . خیابون‌ها و قطارها اینقدر شلوغه که انگار   عیده ، هی فکر کردم چه مناسبتی میتونه باشه یادم افتاد جمعه شب است . انگار هزار سالست  ساعت  ده شب از خونه نزدم بیرون  به عبارتی سعی کردم بخاطر بچه ها قبل از ده خونه باشم .


 بازم خوشحالم که یک زمانی  همون هزار سال پیش ها  بلاخره  یکجورایی " جووانی " کردم . 



خستگی تصمیم گیری چیست؟

خستگی تصمیم  گیری چیست؟

خستگی تصمیم پدیده ای است که زمانی اتفاق می افتد که افراد مجبورند در مدت زمان کوتاهی تصمیمات زیادی بگیرند. این خود را در کاهش انگیزه، افزایش تکانشگری، و تمایل به در پیش گرفتن مسیر کمترین مقاومت در هنگام ارائه گزینه ها نشان می دهد. خستگی تصمیم می تواند باعث شود افراد تصمیمات ضعیفی بگیرند یا اصلاً تصمیم نگیرند.

علل خستگی تصمیم

خستگی تصمیم گیری ناشی از استرس تجمعی تصمیم گیری است. افراد زمانی که گزینه های زیادی برای انتخاب دارند، زمانی که با یک فرآیند تصمیم گیری پیچیده مواجه می شوند یا زمانی که با اطلاعات بیش از حد بمباران می شوند، ممکن است دچار خستگی تصمیم شوند.

علائم خستگی تصمیم

 

نشانه‌های خستگی تصمیم‌گیری شامل فقدان انگیزه، کاهش اراده، مشکل در تمرکز و افزایش اتکا به راه‌حل‌های کوتاه‌مدت است. افراد مبتلا همچنین ممکن است احساس خستگی و خستگی کنند و قادر به تصمیم گیری به موقع نباشند.

اثرات خستگی تصمیم

اثرات خستگی تصمیم گیری می تواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد، اما نتیجه کلی این است که افراد کمتر احتمال دارد تصمیمات خوبی بگیرند. این می تواند منجر به عملکرد ضعیف، کاهش بهره وری و کاهش کلی کیفیت زندگی شود.

مقابله با خستگی تصمیم

بهترین راه برای مدیریت خستگی تصمیم گیری، برداشتن گام هایی برای کاهش تعداد تصمیماتی است که باید بگیرید. این ممکن است شامل محدود کردن تعداد گزینه‌های موجود، ساده‌سازی فرآیندهای تصمیم‌گیری و استراحت در طول روز باشد.

مزایای تصمیم گیری خوب

تصمیم گیری خوب از بسیاری جهات سودمند است. آنها می توانند به تمرکز و بهره وری بهتر، حل مشکل کارآمدتر و تصمیم گیری بهتر منجر شوند.

نحوه بهبود تصمیم گیری

چندین استراتژی وجود دارد که می توان از آنها برای بهبود تصمیم گیری استفاده کرد. این شامل تأمل متفکرانه، جمع آوری اطلاعات مرتبط، تعیین اهداف روشن و استراحت می باشد.

نتیجه

خستگی تصمیم یک پدیده واقعی است که می تواند عواقب جدی داشته باشد. با درک علل و اثرات خستگی تصمیم می توانید برای مدیریت آن و بهبود مهارت های تصمیم گیری خود قدم بردارید.

سوالات متداول

آیا خستگی تصمیم یک سوگیری شناختی است؟

خستگی تصمیم یک سوگیری شناختی است که زمانی رخ می دهد که افراد با تصمیمات بیش از حد مواجه می شوند. این می تواند باعث شود که آنها تصمیمات ضعیف تری بگیرند زیرا آنها خسته و خسته می شوند. بهترین راه برای جلوگیری از این امر این است که تعداد تصمیماتی را که باید در یک روز بگیرید محدود کنید و قبل از تصمیم گیری های مهم مطمئن شوید که به خوبی استراحت کرده اید و ذهن روشنی دارید.

انرژی تصمیم گیری چیست؟

انرژی تصمیم گیری مقدار انرژی ذهنی و احساسی مورد نیاز برای تصمیم گیری است. هر چه تصمیم پیچیده تر یا مهم تر باشد، انرژی تصمیم گیری بیشتری مورد نیاز است. خستگی تصمیم پدیده ای است که زمانی رخ می دهد که انرژی تصمیم گیری تمام می شود و در نتیجه کیفیت تصمیم گیری ضعیف تر می شود.

3 نوع خستگی چیست؟

سه نوع خستگی وجود دارد: خستگی حاد، مزمن و پس از فعالیت. خستگی حاد شایع ترین شکل خستگی است. این نوعی خستگی است که بعد از یک روز طولانی در محل کار یا بعد از یک تمرین شدید احساس می کنید. خستگی مزمن شکل دائمی تری از خستگی است که می تواند هفته ها یا ماه ها ادامه داشته باشد. اغلب با علائم دیگری مانند مشکل در تمرکز، سردرد و درد عضلانی همراه است. خستگی پس از تمرین نوعی از خستگی است که پس از فعالیت فیزیکی یا ذهنی ایجاد می شود. می تواند روزها یا حتی هفته ها ادامه داشته باشد.

کلمه دیگری برای خستگی چیست؟

هیچ پاسخ روشنی برای این سوال وجود ندارد. عده ای می گویند «خستگی» واژه دیگری برای خستگی است و برخی دیگر می گویند «خستگی» توصیف دقیق تری است. با این حال، به طور کلی، خستگی را می توان به عنوان احساس خستگی مفرط یا فرسودگی توصیف کرد که با استراحت برطرف نمی شود.

چه چیزی را بی تصمیمی شدید می نامید؟

هیچ تشخیص رسمی برای بلاتکلیفی شدید وجود ندارد، اما به طور کلی با ناتوانی مداوم در تصمیم گیری، حتی در مورد مسائل ساده، مشخص می شود. این می تواند مشکلات قابل توجهی در زندگی روزمره و همچنین پریشانی و اضطراب ایجاد کند. در برخی موارد، بلاتکلیفی ممکن است نشانه یک بیماری زمینه‌ای دیگر باشد، مانند افسردگی، یک اختلال اضطرابی یا اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) درمان بلاتکلیفی شدید معمولاً شامل درمان برای کمک به مبتلایان در تصمیم گیری است

پرسشنامه طرحواره از خودگذشتگی

https://ravanshenasi-zima.ir/%D8%B7%D8%B1%D8%AD%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%AB%D8%A7%D8%B1/


پرسشنامه طرحواره ایثارگری(خودگذشتگی


افراد با طرحواره ایثارگری چه ویژگی هایی دارند؟

اگر 5 مورد یا بیشتر از این عبارات شما را توصیف میکند دچار تله ایثار (انقیاد) هستید:

  1. دیگران معمولا برای کمک و راهنمایی به من مراجعه میکنند.
  2. من بیشتر از خودم به دیگران فکر میکنم.
  3. اگر یکی از نزدیکانم به من نیاز داشته باشد همه چیز را کنار می‌گذارم و هرجور شده به او کمک میکنم.
  4. بیشتر از چیزی که دریافت می کنم به دیگران می‌بخشم.
  5. تمایل دارم کارهای دیگران را انجام دهم، چون انجامشان برای من، آسانتر از این است که ببینم خودشان دارند تلاش میکنند.
  6. اگر کسی از من بخواهد کاری برایش انجام بدهم، از اینکه به او نه بگویم، احساس گناه میکنم.
  7. گاهی از فرط انجام کارهای دیگران احساس خستگی و فرسودگی می‌کنم.
  8. برای من خیلی سخت است که کسی را در رنج عاطفی ببینم.
  9. من به ندرت احساسات و نیازهام را بیان می‌کنم چون معمولا روی احساسات و نیازهای طرف مقابل متمرکز هستم.
  10. این خودخواهانه است که نیازهای خودم را مقدم بر دیگران قرار بدهم.
  11. نیازهای دیگران را به نیازهای خودم ترجیح میدهم.
  12. حتی زمانی که می خواهم در برابر خواسته ی دیگران، نه بگویم بله می گویم؛ چون توانایی نه گفتن در برابر خواست دیگران را ندارید.
  13. برای اینکه هیچوقت با دیگران دچار تعارض نشوم، هیچوقت مخالفت خود را ابراز نمیکنم.
  14. فکر میکنم اگر به نیازهای خودم اهمیت دهم، خودخواهم
  15. بیش از حد به مشکلات دیگران توجه میکنم.

روحیه کار تیمی ، کار در تیم

من در حقیقت خودم را خیلی دیر شناختم.  یعنی خیلی دیر تونستم خودم را خود- مشاهده گری  کنم‌ . برای داشتن یک تصویر منصفانه از خودم می باید  تا حدی عزت نفس می داشتم  یعنی   خودم را اندکی  دوست میداشتم تا می‌توانستم   در شرایطی قرار بگیرم   که  میتونستم ناتوانمندیهام و ضعفهام و تیک هام را ببینم و بخودم  اعتراف کنم اینها هم بخشی از من هستند . بخاطر همین من همیشه میگم قدم اول تغییر خود پذیرفتن خود است خلاصه مدتها طول کشید تا من     تا حدی بفهمم چه توانمندی‌های دارم چه چیز را نمیتوانم تحمل کنم در  چه مواقعی خیلی آسیب پذیزم ، چه مهارت‌های بین فردی دارم   میزان برون‌گرایی درونگرایی ام چقدر است . تحمل استرسم چگونه است . ...

 اینکه چطور بخواهم از خودم مراقبت کنم را فکر کنم از بچگی یاد گرفتم چون کسی نبود از من مراقبت کند اما شیوه مراقبتی ام بیشتر  تهاجمی و یا اجتناب بودند و یا تا حدی هستند.  اینکه در مواردی  می‌شود  در موردش با طرف مقابلت " گفتگو" کرد   را هنوز دارم  تمرین میکنم .

یکی دیگر  از چیزهایی که در واقع دو سه سال اخیر در مورد خودم کشف کردم‌ و همکارهام درحقیقت میشه گفت زودتر از من متوجه این مسئله شدند و بمن بازخورد دادند    فقدان روحیه  همکاری من در تیم است . کار گروهی.  تا یک سال قبل خجالت میکشیدم بابتش و  یا یک جورایی بعنوان ضعف میدیدمش . اما بعد دیدم حداقل در محیط کار فعلی پذیرفته شده است البته با اکراه 

 چند باری این فیدبک را از همکارها گرفتم که من با بقیه خیلی راحت کنار نمی آیم ولی کارم را درست انجام می‌دهم.  ماهیت کار هایی که تابحال کردم تا حد بسیار زیادی فردی بودند ولی ما در  اجتماع کار میکنیم بهرحال   و در مواردی که باید با سایر افراد در مورد یک خانواده تعامل داشته‌باشیم  من کار خودم را انجام میدم و در چارچوب وطایف خودم  هم همکاری  دارم  نه بیشتر  بقول معروف سرم را میاندازم پایین کارم را انجام میدم و زیاد کاری ندارم  همکارهای دیگه چه میکنند .   این‌رو نمیشه   گفت بصورت یک تیم کار میکنیم. در حد احترام به اعصای گروه، جلسات ماهیانه و غیره  معمولا سعی میکنم  (اخیرا چون اکیپ جدید را دوست ندارم  سعی هم نمیکنم) خودم را تطابق بدهم ولی  روحیه کار گروهی داشتن چیز دیگری است  . 

خلاصه کاش خودم را خیلی زودتر اینگونه میشناختم . 

اگر الان بخواهم  تقاضا برای  شغلی جدید بدهم قطعا نمی‌نویسم  دارای روحیه کار تیمی  انچه که متدوال است و  اکیدا مورد انتطار است . بلکه دوست دارم بصورت تلویحی بگویم فاقد روحیه تیمی . البته  باید بتونم اینو تو جملات  قلمبه سلمبه  بیان کنم که زیاد بارز  نباشه  ولی  دروغ هم نگفته باشم 


مثل همیشه

دیروز بیشتر خونه بودم ، یعنی مجبور شدم چون از صبح زود  پشت سر هم تلفن داشتم و بعد دیدم خوب الان دیگه رفتن نداره ، می‌بینم چقدر تغییر سخته 


امروز صبح زود  تو  خونه مثل فرفره کار ها  را کردم  و آماده شدم قهوه بزرگ نوشیدم  . یک بطری بزرگ پر از اسموتی  اووکادو و اسفناج درست کردم و  برداشتم .  اولین قرار ساعت نه بعدی یک و نیم ، ار ساعت دوازده تا سه  توی یک کافه نزدیک اداره نشستم  فقط آب نوشیدم و هی رفتم دستشویی..  بینش هم چند تا صحبت  تلفن  اساسی با اداره بچه ها و هماهنگ کننده اداره مون و همکارها در مورد خانواده های مختلف . دو تا  ملاقات حضوری . روی هم رفته  از نطر کاری روز  خوبی بود .

رفتم دروگری چند تا سرم  آبرسان و ویتامین سی و کلاژن خریدم  از اینها که موقع خواب می‌گذارند تو گوش هم خریدم خیلی خوبند  

ساعت چهار گرسنه شدم  بیرون مرع سوخاری  با یک بسته توت فرنگی خوردم . رفته بودم چیزی را پس بدم  خیابان را اشتباه رفتم چند تا معازه جالب پیدا کردم  یکی کارهای چرم بز که قیمتش حتی از چرم  ایران هم مناسب تر بود  و مدل‌های خوشگل . یکی هم معازه لباسهایی که ممکنه من چیزی بخوام بخرم . 

وسایلهای شنا را با خودم ا  برده  بودم   بعد از کار برم شنا  .  ساعت چهار و نیم   در ایستگاه  یکبار پله ها را اشتباه رفتم پایین  تو مسیری که  بطرف خانه میومد  برعکس باشگاه محبوبم بروم‌. . بجای اینکه ده تا پله را برم بالا اون یکی لاین  گفتم ولش کن میرم خونه ، میرم اون یکی استخر باشگاه که نزدیک خونه است . 

اومدم گفتم بعدتر بگذار یک چرتی بزنم  . این چرت زدنه خیلی شارژم میکنه 

دیگه نشد که بروم . 

 هفت و نیم رفتم پارک سر خیابان   بیست دقیقه دویدم و بعدش خرید کوچولو برای صبحانه و شام کردم اومدم خونه . 

برای پسر هویج پختم برای دسر  ساندویج بزرگ   برلی شام‌ درست کردم .

باید یکسری کارهای نوشتنی انجام بدهم‌ . خرید اینترنتی هم دارم